چرا حرف منو باور نمیکنی
ادامه پارت
رفتن سوار ماشین شودن جیمین استارک ( نمیدونم درسته یا شما درستش کنید بهم بگین ) کرد و
جیمین: کدوم دریا بریم
تهیونگ: داداش تازه یک جایی باز کردن مگن خیلی قشنگه بریم لوکیشن هم دارم یکی از دوستام گرفتم
جیمین: تو کی دوست پیدا کردی ما خبر نداشتیم
تهیونگ: یکی تویییی اعععععع .. اها اون موقع رفتیم بار اونجا درموردش میگفتن من هم آدرس گرفتم
جیمین: اها
حرکت کرد و رفت دریای که تهیونگ گفته بود
کوک و تهیونگ پیاده شودن
تهیونگ: جیمین تو چرا تو ماشینی
جیمین: شما برین امروز حال دریا ندارم
تهیونگ:داداش من اگر میخواستم تنها با این انگل برم خودم تنها میرفتم ولی تو هم بیا که حالت خوب بشه
جیمین: ااااا خخخ تهیونگ ببین من میدونم یک کاسی زیر نیم کاسس ببین کی گفتم
تهیونگ: داداش انگار میخوام بکشمت بیا دریا ببین دریا تو رو ببینه بوی هوا بر بدنت بیا بخدا پشیمون نمیشی
جیمین: تو چرا گیر میدی به من
کوک : بابا انگار زن و شوهرین دارین ناز و بزور میاین
تهیونگ جیمین: خفه تو هم
کوک : اصلا من رفتم راستی قرار بود شیر موز هم بخری
تهیونگ: باشه میخرم برو
کوک رفت
تهیونگ: داداش بیا
جیمین: نمیام
تهیونگ: برات موچی میخرم
جیمین : میخری دیگه
تهیونگ: میخرم بیا تو هم
جیمین: باشه ولی اگر امدم و نخریدی من میدونم با تو
تهیونگ: باشه
جیمین پیاده شود و رفتن دریا قدم زدن
.
.
.
.
.
.
تهیونگ : داداش میخوام برم سرویس بیام باشه
جیمین: اوکی راستی اون خر کجا رفته
تهیونگ: خر ها کجا میرن اونجا
جیمین: اوو راست میگی برم اونجا
.
.
.
.
.
.
.
تهیونگ : ات یونا چه کار کردین
ات : همه چی اماده کردیم وقت باید ما بریم پیشش
تهیونگ: اره خوبه بریم راستی موچی اوردین
ات : من درست کردم 😁
تهیونگ: خوبه بزور جیمین رو اوردم قول موچی دادم
ات: باشه راستی یونا تو موچی بیار و دوهی کادو ها و مینبوم هم شربت و مشروب ها و خواهر شوگا تو هم فشفشه بیار
همه: چشم بانوی من
ات : مسخره بازی درنیارین حالا
رفتن .
رفتن سوار ماشین شودن جیمین استارک ( نمیدونم درسته یا شما درستش کنید بهم بگین ) کرد و
جیمین: کدوم دریا بریم
تهیونگ: داداش تازه یک جایی باز کردن مگن خیلی قشنگه بریم لوکیشن هم دارم یکی از دوستام گرفتم
جیمین: تو کی دوست پیدا کردی ما خبر نداشتیم
تهیونگ: یکی تویییی اعععععع .. اها اون موقع رفتیم بار اونجا درموردش میگفتن من هم آدرس گرفتم
جیمین: اها
حرکت کرد و رفت دریای که تهیونگ گفته بود
کوک و تهیونگ پیاده شودن
تهیونگ: جیمین تو چرا تو ماشینی
جیمین: شما برین امروز حال دریا ندارم
تهیونگ:داداش من اگر میخواستم تنها با این انگل برم خودم تنها میرفتم ولی تو هم بیا که حالت خوب بشه
جیمین: ااااا خخخ تهیونگ ببین من میدونم یک کاسی زیر نیم کاسس ببین کی گفتم
تهیونگ: داداش انگار میخوام بکشمت بیا دریا ببین دریا تو رو ببینه بوی هوا بر بدنت بیا بخدا پشیمون نمیشی
جیمین: تو چرا گیر میدی به من
کوک : بابا انگار زن و شوهرین دارین ناز و بزور میاین
تهیونگ جیمین: خفه تو هم
کوک : اصلا من رفتم راستی قرار بود شیر موز هم بخری
تهیونگ: باشه میخرم برو
کوک رفت
تهیونگ: داداش بیا
جیمین: نمیام
تهیونگ: برات موچی میخرم
جیمین : میخری دیگه
تهیونگ: میخرم بیا تو هم
جیمین: باشه ولی اگر امدم و نخریدی من میدونم با تو
تهیونگ: باشه
جیمین پیاده شود و رفتن دریا قدم زدن
.
.
.
.
.
.
تهیونگ : داداش میخوام برم سرویس بیام باشه
جیمین: اوکی راستی اون خر کجا رفته
تهیونگ: خر ها کجا میرن اونجا
جیمین: اوو راست میگی برم اونجا
.
.
.
.
.
.
.
تهیونگ : ات یونا چه کار کردین
ات : همه چی اماده کردیم وقت باید ما بریم پیشش
تهیونگ: اره خوبه بریم راستی موچی اوردین
ات : من درست کردم 😁
تهیونگ: خوبه بزور جیمین رو اوردم قول موچی دادم
ات: باشه راستی یونا تو موچی بیار و دوهی کادو ها و مینبوم هم شربت و مشروب ها و خواهر شوگا تو هم فشفشه بیار
همه: چشم بانوی من
ات : مسخره بازی درنیارین حالا
رفتن .
- ۱۶.۶k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط